تهیه قهوه
باریستا
تهیه قهوه داستان درازی دارد. برای خود من، چندین سال پیش همیشه سوال بوده که قهوهای که سفارش میدم دقیقا از چی تشکیل شده، اینکه چرا نمیشه تو خونه یه همچین قهوهای رو داشته باشم. اینکه چرا هر کافهای که فرانسه یا آمریکانو سفارش میدم یه چیز متفاوت رو میزم میبینم و چرا هر کدوم طعم و حس متفاوتی داره. کاپوچینو چه فرقی با بقیه قهوهها داره و چطور میشه یه کافه به خاطر خراب بودن ماشین اسپرسو، اسپرسو سرو نکنه اما کاپوچینو داشته باشه (!). تا اینکه سالها بعد مفهوم باریستا وارد دنیای قهوهی ایران شد. کم کم متوجه شدم اصلا ماشین اسپرسو دقیقا یعنی چی و چرا علاقه به قهوه به وجود اومده. باریستا یه واژهی تازه است تو کشورمون. یه مفهوم که بعد از مدتها مثل خیلی چیزای دیگه وارد ایران شد و طبیعتا تا بخواد قشر عموم جامعه رو متوجه خودش بکنه خیلی زمان برده و هنوز هم خیلیا نمیدونن دقیقا یعنی چی.
اولین باریستاها
اینجا بود که کافهها متوجه یه خبرای جدید شدن. متوجه شدن تقاضای مردم داره روز به روز تغییر میکنه. حالا آدما دربارهی قهوه بیشتر صحبت میکنن. روز به روز آدمای مختلف – بازاریابا، باریستاهای جدید، مدیرفروشها و قهوههای تجاری ایتالیایی شروع کردن به حرف زدن و تقابل اطلاعات در زمینهی قهوه. خب مثل همیشه این اتفاقا از شهری مثل تهران شروع میشه و تا بخواد به دیگر شهرای ایران برسه زمان میبره. این برندها و مسئولین بازاریابیشون شروع کردن به آموزش، اینکه اسپرسو چیه، کرما یعنی چی، کافئین و … تا کافه دارها و باریستاهای قدیمیتر با مفاهیم جدیدی مثل آب مورد استفاده، شستشوی دستگاهشون و خیلی جاها حتی راجع به اینکه آسیاب قهوه تو کافه چقدر اهمیت داره، آشنا شدن. فوم خشکی که روی کاپوچینو بود جای خودش رو به یه شیر مخملی با فوم بدون حباب و صاف داد و دورهی لته آرت شروع شد.
لته آرت
نمیدونم ایران فقط این شکلیه یا جاهای دیگه هم هست اما، واقعیت اینه، باریستا بودن اون زمان به این مربوط میشد که طرح روزتای روی لته شما چقدر پر داشته باشه. بتونید تالیپ بزنید یا نه و تقریبا اولین مسابقههایی که برگزار شد تمرکز زیادی روی مفهوم لته آرت که از نظر ما یه هنر زیبا روی قهوهی شماست، داشت. تو این دوره یاد گرفتیم که نگه داری از دستگاهها و امکاناتمون چقدر مهمه. سختیگیر و تسویهی آب کافه چطوری باید عمل کنه و ایران تونست نشون بده که میتونه یه قهوه خوب به سبک ایتالیایی ارائه بده. سوالات ما بیشتر و بیشتر میشد. واسطهها به سمت بازار حرکت کردن و هر کی یه سهمی رو از این بازار برای خودش کرد. حرفای رایجی بین آدمای شاغل در این صنعت راه افتاد و دروغ چرا، هر کسی سعی داشت – و یا داره – نشون بده که از بقیه بهتره و آگاهی بیشتری داره. راستش، توجه به برندهای گرونتر و دستگاههای لوکستر بیشتر شد تا بتونه یه ستونی باشه برای بیشتر نشون دادن آدمها.
اولین مسابقهها
اولین مسابقهها تهیه قهوه رو به وسیلهی باریستاهای مختلف بیشتر به نمایش گذاشت. مردم بیشتری در جریان این مسیر قرار گرفتن. اینجا بود که خیلیها تصمیم گرفتن این شغل رو به عنوان رویاشون انتخاب کنن. تلاش کنن، مطالعه کنن و بتونن بهتر تو مسابقه ظاهر بشن. سرعت، دقت، اطلاعات … اینا ساده نیستن هیچ کدومشون. اینا نیاز به زمان زیادی و وقتشه که دیگران بخوان این حرفه رو به عنوان یه شخصیت تاثیرگذار که علاوه بر تهیه قهوه خوب، زحمت و کاراکتر منحصر به فردی رو هم میطلبه بپذیرن. اینجا بود که مسابقهها جدیتر شدن، استرس و هیجان بهش اضافه شد و مهمتر از همه یه مسیر عالی برای رشد بیشتر هر کدوم از افراد این صنعت بود.
ادامه دارد …